همیشه
هرگاه
همه جا
هرچه خواستم
هرچه باید بود
نبود
نیامد
نداشتم.
شماری شان می رسیدند اما
خیلی دیر.
شماری را هم بدست می آوردم اما
خیلی دیر.
شماری هم می آمدند
بس که خوانده بودمشان شاید
اما
خیلی دیر.
تو را هم می دانم
ای عشق
ندارمت
نیامدی
نیستی
نمی رسی
...
تو را هم می دانم
ای عشق
نمی آیی
یا آن گاه می آیی که دیگر اما
خیلی دیر است.
همیشه
یا نمی رسیم.
یا آن گاه می رسیم که دیگر
خیلی دیر است.
پ.ن: آمدم اینجا دیدگاه ها را بخوانم، که با بازخوانی یکی شان نوشتنم گرفت...
این نخست بار بود که هم اینجا نوشتم.