سلام
وسايل شخصي ويادگارهاي بامداد بزرگ توسط سياوش
پسر بزرگ او به تاراج مزايده سپرده شد.براي اطلاع
بيشتر واعلام نظرخودبهhttp://www.shamlou.org
مراجعه نماييد.
قبل از اينكه بپرم
بالهام پريدن
با خواندن شعرتون بياد ترانه هاي سياوش قميشي افتادم .
مطلبتون منو ياد بسياري از اين وقايع زوزمره انداخت .قابل تامل بود .مرسي
سلام.
ممنونم. بسيار ممنونم.
سلام مرا هم به طهورا برسانيد.
موفق باشيد و به اميد ديدار...
سلام جناب نيكزاد
ممنون كه سر ميزنين.
راستي چرا انقدر دير آپ مي کنيد؟
موفق باشين.
تابعدآ. . .
دراين شب سياهم گم گشت راه مقصود
ازگوشه اي برون آي اي کوکب هدايت
ازهرطرف که رفتم جزوحشتم نيفزود
زنهارازين بيابان وين راه بي نهايت.....
***(رسول)***
مرسي كه سر زدين
ممنونم بابت حرفاتون
چرا بايد ناراحت بشم؟؟؟ پس امكان نظردادن واسه چي گذاشتن؟
نمي دونم..شايد بعضي وقتا اون چيزي كه دلم خواست گذاشتم كه شخصي بوده و نبايد مي ذاشتم
مرسي كه راهنماييم مي كنين
موفق باشي
.
ژانر متن اجتماعي است. و حاكي از تيز بيني و دقت نويسنده. شايد در يك روز واقعي تمام اين صحنه ها را با هم نبينيم ولي جمع شدن اين تلخي ها و در ميان همه اميد و زيبايي آن دختر بچه واقعا"در جامعه وجود دارد. بيرون كشيدن اميدواري و عشق از ميان لجن زاري كه از اجتماع به تصوير كشيده شده نشان از ظريف انديشي نويسنده است.در آخر تعبير كارناوال براي ديده هاي متفاوت راوي خيلي به جاست.
شاد باشيد و موفق.
..
خوبي شما؟
مطلبتونو كامل خووندم
احساس كردم دارم اين همه شلوغي و اين اتفاقاي كوچيك وبزرگو خودم مي بينم. قشنگ به تصوير كشيدينش..
راستي اميدوارم روزاي سخت مثل باد بگذره
با تو كوله بار درد و آه
و تنهايي در آغوشت
و اين هستي سبك و نحمل ناپذير
...سلام
هنوز خيالاتي ام و باشتاب انسان امروز به بي وزني فکر مي کنم .
در انتظار به روزشدن وبلاگتان هستم گرچه هر لحظه لحظه به روز شدنتان است.
شادو شاعر باشيد.